English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2460 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dead astern U درست پاشنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dead astern U درست در سمت پاشنه ناو
Other Matches
heels U پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
heel U پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
trigger U پاشنه
pivot U پاشنه در
waked U کف پاشنه
pivots U پاشنه در
stern U پاشنه
wake U کف پاشنه
wakes U کف پاشنه
heelpiece U پاشنه
pivoted U پاشنه در
heel U پاشنه
sterns U پاشنه
talons U پاشنه پا پاشنه
door-furniture U پاشنه ی در
sternest U پاشنه
bridge seat U پاشنه پل
bridge shoe U پاشنه پل
talon U پاشنه پا پاشنه
shoes U پاشنه
sterner U پاشنه
heel U ته پاشنه کف
after castle U پاشنه
triggered U پاشنه
triggers U پاشنه
heels U پاشنه
door hinge U پاشنه در
door hinge U پاشنه
heels U پاشنه سد
heels U ته پاشنه کف
pivot footstep U پاشنه
shoe lift U پاشنه کش
bridge shoe U پاشنه
shoe U پاشنه
upstream toe U پاشنه سد
quarter deck U پاشنه
heel U پاشنه در
heels U پاشنه در
cup U پاشنه در
shoeing U پاشنه
overtaking light U پاشنه
heel U پاشنه سد
cups U پاشنه در
cupped U پاشنه در
pivoted U پاشنه گردان
poop deck U بالاترین پل پاشنه
pivot U پاشنه گردان
kedge anchor U لنگر پاشنه
boat tail U پاشنه قایق
heel cut U محافظ پاشنه پا
sterns U پاشنه ناو
heel U پاشنه [کفش]
quarter boom U بوم پاشنه
heel and toe با پنجه و پاشنه
heeler U پاشنه ساز
quarter boom U تیرک پاشنه
step U پاشنه کفش
toe protection U پاشنه بندی
to take to ones heels U پاشنه راورکشیدن
abaft U به سمت پاشنه
aft spring U اسپرینگ پاشنه
pivots U پاشنه گردان
heelpiece U پاشنه پوش
heeltap U لایی پاشنه
kick with the heel U ضربه با پاشنه پا
after turret U توپ پاشنه
aftermost U نزدیک پاشنه
dwi chook U پشت پاشنه پا
pivot instep kick U ضربه با پاشنه پا
calcaneum U استخوان پاشنه
shoehorn U پاشنه کش کفش
sterner U پاشنه ناو
tiller flat U سکان پاشنه
fantail U پاشنه ناو
stern U پاشنه ناو
trim aft U نشست پاشنه
stepping U پاشنه کفش
transom stern U پاشنه صاف
stern rope U طناب پاشنه
mizzen sail U بادبان پاشنه
trunnion U پاشنه افقی
heel loop قوس پاشنه
slipshod U پاشنه خوابیده
sternest U پاشنه ناو
bootjack U پاشنه کش چکمه
shoehorns U پاشنه کش کفش
transom stern U پاشنه تخت
following sea U موج پاشنه
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
pivoted U پاشنه محور چرخ
top lift U طبقه زیرین پاشنه پا
heels U پاشنه پی دیواره حائل یا سد
heel در پاشنه قرار گرفتن
insteps U پاشنه جوراب یاکفش
pirouette U چرخ روی پاشنه
instep U پاشنه جوراب یاکفش
pirouettes U چرخ روی پاشنه
pivot U پاشنه محور چرخ
heels U توپ را با پاشنه پا رد کردن
pivot U روی پاشنه چرخیدن
heel U توپ را با پاشنه پا رد کردن
pivoted U روی پاشنه چرخیدن
stern fast U طناب پاشنه قایق
sock U کفش راحتی بی پاشنه
stern hook U نفر پاشنه قایق
heel U پاشنه پی دیواره حائل یا سد
percussion gun U تفنگ پاشنه دار
shoes U پاشنه کیل ناو
swivels U لولای پاشنه گرد
swivelled U لولای پاشنه گرد
by the stern U از طرف پاشنه ناو
shoeing U پاشنه کیل ناو
swivel U لولای پاشنه گرد
splash board U سپر پاشنه قایق
on the quarter U در جهت پاشنه ناو
shoehorn U پاشنه کش بکار بردن
shoehorns U پاشنه کش بکار بردن
stern post U ستون پاشنه ناو
fore foot U کیل ناو در پاشنه
heeltap U لایه پاشنه کفش
pivots U پاشنه محور چرخ
sternfast U طناب پاشنه قایق
heel thrust U فشار پاشنه پا در پیچیدن
heel kick U ضربه با پاشنه پا به عقب
pivots U روی پاشنه چرخیدن
shoe U پاشنه کیل ناو
drilling shoe U پاشنه ی مته کاری
after body U قسمت پاشنه ناو
ensign staff U میله پرچم پاشنه
block heel U نعلبند پاشنه اسب
running free U بادبانی با باد پاشنه
taffrail U نرده پاشنه ناو
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
stern tube U لوله اژدر پاشنه ناو
roughshod U دارای نعل پاشنه دار
snowplow U توقف با بردن پاشنه ها بعقب
trim U کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
trimmest U کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
trims U کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
pivoted U روی پاشنه گشتن چرخیدن
sternway U پیشروی ناواز سمت پاشنه
huarache U کفش راحتی پاشنه کوتاه
pivots U روی پاشنه گشتن چرخیدن
kickoff U ضربه ازاد با پاشنه پا درشروع
pivot U روی پاشنه گشتن چرخیدن
chopine U نوعی کفش پاشنه بلند
fore and aft U امتداد سینه تا پاشنه ناو
napoleon U چکمه پاشنه بلند ناپلئونی
french heel U پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
brogan U چکمه سنگین پاشنه دار لهجه محلی
hard starboard U ناو رابا چرخش سریع بسمت پاشنه بگردانید
pin joint U اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
skull U حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
skulls U حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
drag U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
dragged U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drags U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
musub duchi U موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
rudder post U ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
This door will not last (long)on its hinges . <proverb> U این در به این پاشنه نمى ماند .
straightforward U درست
Recent search history Forum search
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1may fader good
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1i was rebelling now
1But it’s remarkable how, once you’ve committed to something, these things tend to work out in the end.
1روحانی چندمین رئیس جمهور است
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com